فراق

February 25, 2006

عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد

هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد

آن کس که دلی دارد آراسته معنی
گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد

گر سیل عقاب آید، شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد، دیوانه نپرهیزد

آخر نه منم تنها، در بادیه سودا
عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد

بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت
بی‌مایه زبون باشد، هر چند که بستیزد

فضل است اگرم خوانی، عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد

تا دل به تو پیوستم، راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی، بس فتنه که برخیزد

سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز
ور روی بگردانی در دامنت آویزد

بشنوید-محمدرضا شجریان

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام بر فراق عزیز... من امروز اسیراین مصرع شده ام که: قدر تو نداند آن، کز زجر تو بگریزد. نمی دانم می توانم تحمل داشته باشم یا نه؟

1:37 a.m.  
Anonymous Anonymous said...

استاد سخن سعدیست نزد همه کس لیکن نکند بیدار دل را الا غزل حافظ
وبلاگ با ارزشی داری
به وبلاگ ادبی من هم سری بزن

otaghe-aabi.persianblog.ir

3:58 p.m.  

Post a Comment

<< Home