فراق

October 08, 2006

الله مدد

:برای زهورای اهورایی

!دلتنگم
آنچنان که جسارت نوشتن دارم
و تو نیستی تا بشنویم
با حوصله، چون همیشه
و بخوانیم، چون همیشه

ای کاش سرودن می دانستم
یا بربط نواختن
تا همنوا با "دریا نوردان کهن" بگریم

که نه از مردن برگ
و نه از مردن تن
که من از مردن دل می ترسم

و می ترسم آرام نگیرد به یاد خدا
و می ترسم از گم شدن در سرابِ آینده

خسته ام
و این بار خواب را هم مرهمی نمی یابم
آب نباتِ دویدن تلخ است
رمضان را نیز دیگر سزاوار نیستم

"مددی "ای کوکب هدایت

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

....من هم دلتنگم

خسته ام

و مي ترسم كه خسته ام

كه آرام نگيرم

كه سزاوار نباشم
.......

اما اين در خاطر تو بودن
حتي براي لحظه اي

آرامم كرد....


سپاس

2:30 a.m.  

Post a Comment

<< Home