چوهست قرب حقیقی چه غم زبعد مزار
چوهست قرب حقیقی چه غم زبعد مزار
نظر به قربت یارست نی به قرب دیار
چو زائران حرم را وصال روحانیست
تفاوتی نکند از دنو و بعد مزار
رسید عمر به پایان و داستان فرا ق
ز حد گذشت و به پایان نمی رسد طومار
بیا که حلقه نشینان بزمگاه الست
زدند بر در دل حلقه در خمار
بکش جفای رقیب ار حبیب می خواهی
کنار گل نبری گر کنی کناره ز خار
چو هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق
اگر ز هجر بسوزی بساز وصل انگار
درست قلب من ار شد شکسته باکی نیست
به حکم آنکه روان می رود درین بازار
به روی خوب آنکس نظر کند خواجو
که پشت بر دوجهان کرد و روی بر دیوار
نظر به قربت یارست نی به قرب دیار
چو زائران حرم را وصال روحانیست
تفاوتی نکند از دنو و بعد مزار
رسید عمر به پایان و داستان فرا ق
ز حد گذشت و به پایان نمی رسد طومار
بیا که حلقه نشینان بزمگاه الست
زدند بر در دل حلقه در خمار
بکش جفای رقیب ار حبیب می خواهی
کنار گل نبری گر کنی کناره ز خار
چو هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق
اگر ز هجر بسوزی بساز وصل انگار
درست قلب من ار شد شکسته باکی نیست
به حکم آنکه روان می رود درین بازار
به روی خوب آنکس نظر کند خواجو
که پشت بر دوجهان کرد و روی بر دیوار
پریشان-بیژن بیژنی