کام دوست
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوستتا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوستواله و شیداست دایم همچو بلبل در قفسطوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوستزلف او دام است و خالش دانه آن دام و منبر امید دانهای افتادهام در دام دوستسر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشرهر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوستبس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنکدردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوستگر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیاخاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوستمیل من سوی وصال و قصد او سوی فراقترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوستحافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساززان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
خیلی با حالی دمت گرم
http://360.yahoo.com/;_ylt=Arj7IAo1Yj1u4Z2x21iHQNs2AeJ3?.login=1