فراق

March 01, 2006

گریان خوش‌تر است



آتش عشق تو در جان خوش‌تر است
جان ز عشقت آتش‌افشان خوش‌تر است

هر که خورد از جام عشقت قطره‌ای
تا قیامت مست و حیران خوش‌تر است

تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوش‌‌تر است

درد عشق تو که جان می‌سوزدم
گر همه زهر است از جان خوش‌تر است

درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوش‌تر است

می‌نسازی تا نمی‌سوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوش‌تر است

چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوش‌تر است

خشک سال وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده طوفان خوش‌تر است

همچو شمعی در فراقت هر شبی
تا سحر عطار گریان خوش‌تر است

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

Wow, such a nice poem? Who's the poet?

Julie

6:52 p.m.  
Anonymous Anonymous said...

you could find the name of poet at the last sentence

12:28 p.m.  

Post a Comment

<< Home