میان ماه من تا ماه گردون
بنامیزد به چشم من چنانی
که نیکوتر ز ماه آسمانی
اگر چون دیده و دل بودیم دی
بیا کامروز چون جان جهانی
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
چه میگویم، به صد جان رایگانی
اگر با من نیی، بیتو نیم من
عجب هم در میان هم بر کرانی
خیالت رنجه گردد گه گه آخر
تو نیز این ماهگر خواهی توانی
ترا بر من به دل باشد که یارم
مرا از تو گذر نبود که جانی
من از تو روی برگشتن ندانم
تو گر برگردی از من آن تو دانی انوری
بنامیزد به چشم من چنانی
که نیکوتر ز ماه آسمانی
اگر چون دیده و دل بودیم دی
بیا کامروز چون جان جهانی
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
چه میگویم، به صد جان رایگانی
اگر با من نیی، بیتو نیم من
عجب هم در میان هم بر کرانی
خیالت رنجه گردد گه گه آخر
تو نیز این ماهگر خواهی توانی
ترا بر من به دل باشد که یارم
مرا از تو گذر نبود که جانی
من از تو روی برگشتن ندانم
تو گر برگردی از من آن تو دانی
که نیکوتر ز ماه آسمانی
اگر چون دیده و دل بودیم دی
بیا کامروز چون جان جهانی
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
چه میگویم، به صد جان رایگانی
اگر با من نیی، بیتو نیم من
عجب هم در میان هم بر کرانی
خیالت رنجه گردد گه گه آخر
تو نیز این ماهگر خواهی توانی
ترا بر من به دل باشد که یارم
مرا از تو گذر نبود که جانی
من از تو روی برگشتن ندانم
تو گر برگردی از من آن تو دانی
انوری
سلام... فراق عزيز مدتي از خواندن نكات زيباي شما غافل شدم. البته امروز تلافي كردم و همه را با تامل خواندم. كم لطفي مي كنيد،انتخابهاي شما نشان مي دهد كه سزاوار ماه رمضان هستيد. اين بيت آخر واقعاً تنها راهي است كه برايمان مانده: من از تو روی برگشتن ندانم/ تو گر برگردی از من آن تو دانی
درود بر شما دوست نازنین
به راستی از وبلاگ زیبایت استفاده کردم و لذت بردم
اگر لایق دونستی تبادل لینک کنیم
ممنون