ساقی باقی
شیر خدا بند گسستن گرفت
ساقی جان شیشه شکستن گرفت
دزد دلم گشت گرفتار یار
دزد مرا دست ببستن گرفت
دوش چه شب بود؟ که در نیم شب
برق ز رخسار تو جستن گرفت
عشق تو آورد شراب و کباب
عقل به یک گوشه نشستن گرفت
ساغر می قهقهه آغاز کرد
خابیه خونابه گرستن گرفت
در دل خم باده چو انداخت تیر
بال و پر غصه گسستن گرفت
پیر خرد دید که سرده توی
دست ز مستان تو شستن گرفت
طفل دلم را به کرم شیر ده
چون سر پستان تو جستن گرفت
جان من از شیر تو شد شیرگیر
وز سگی نفس برستن گرفت
ساقی باقی چو به جان باده داد
عمر ابد یافت و بزستن گرفت
بیش مگو راز که دلبر به خشم
جانب من کژ نگرستن گرفت
مولانا
شیر خدا بند گسستن گرفت
ساقی جان شیشه شکستن گرفت
دزد دلم گشت گرفتار یار
دزد مرا دست ببستن گرفت
دوش چه شب بود؟ که در نیم شب
برق ز رخسار تو جستن گرفت
عشق تو آورد شراب و کباب
عقل به یک گوشه نشستن گرفت
ساغر می قهقهه آغاز کرد
خابیه خونابه گرستن گرفت
در دل خم باده چو انداخت تیر
بال و پر غصه گسستن گرفت
پیر خرد دید که سرده توی
دست ز مستان تو شستن گرفت
طفل دلم را به کرم شیر ده
چون سر پستان تو جستن گرفت
جان من از شیر تو شد شیرگیر
وز سگی نفس برستن گرفت
ساقی باقی چو به جان باده داد
عمر ابد یافت و بزستن گرفت
بیش مگو راز که دلبر به خشم
جانب من کژ نگرستن گرفت
ساقی جان شیشه شکستن گرفت
دزد دلم گشت گرفتار یار
دزد مرا دست ببستن گرفت
دوش چه شب بود؟ که در نیم شب
برق ز رخسار تو جستن گرفت
عشق تو آورد شراب و کباب
عقل به یک گوشه نشستن گرفت
ساغر می قهقهه آغاز کرد
خابیه خونابه گرستن گرفت
در دل خم باده چو انداخت تیر
بال و پر غصه گسستن گرفت
پیر خرد دید که سرده توی
دست ز مستان تو شستن گرفت
طفل دلم را به کرم شیر ده
چون سر پستان تو جستن گرفت
جان من از شیر تو شد شیرگیر
وز سگی نفس برستن گرفت
ساقی باقی چو به جان باده داد
عمر ابد یافت و بزستن گرفت
بیش مگو راز که دلبر به خشم
جانب من کژ نگرستن گرفت
مولانا
سلام...آقا! ظاهراً حضرت حق هم مهمان سرایی دارد حسابی! آنجا که مولانا می گوید: عشق تو آورد شراب و کباب/ عقل به یک گوشه نشستن گرفت. عقل بدبخت چه می داند عاشقی یعنی چه! البته بنظر من مولانا می خواهد بگوید عقل چندان هم بی ادب نیست و حالیش می شود که وقتی حال و هوای عشق آمد باید مودب باشد و حریمش را بداند و با شرط و شروطهای خشک و غیر قابل انعطاف، خودش را ضایع نکند
نکته گوی عزیز:
البته نه همه ی عقل ها و نه همه ی عقلا