اَنٌی اُحبًٌک
الهی ان اخذتنی بجرمی اخذتک بعفوک
و ان اخذتنی بذنوبی اخذتک بمغفرتک
وان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک
ای خدا اگر مرا به جرمم بگیری تورا به عفوت بگیرم
و اگر مرا به گناهانم بگیری تورا به مغفرتت بگیرم
و اگر به آتشم بری اهلش را گویم که دوستت می دارم
حکایت هجران
و ان اخذتنی بذنوبی اخذتک بمغفرتک
وان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک
ای خدا اگر مرا به جرمم بگیری تورا به عفوت بگیرم
و اگر مرا به گناهانم بگیری تورا به مغفرتت بگیرم
و اگر به آتشم بری اهلش را گویم که دوستت می دارم
حکایت هجران
زین العابدین
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست , در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست
گرآمدم به کوی تو چندان غریب نیست, چون من در آن دیار هزاران غریب هست
درعشق خانقاه و خرابات فرق نیست, هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
آنجا که کار صومعه راجلوه می دهند, ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست
عاشق که شدکه یار به حالش نظرنکرد, ای خواجه درد نیست و گرنه طبیب هست
فریادحافظ این همه آخربه هرزه نیست, هم قصه غریب و حدیثی عجیب هست