فراق

December 10, 2005

رحمن رحیم



باد گلبوی سحر خوش می‌وزد خیز ای ندیم
بس که خواهد رفت بر بالای خاک ما نسیم

ای که در دنیا نرفتی بر صراط مستقیم
در قیامت بر صراطت جای تشویشست و بیم

قلب زر اندوده نستانند در بازار حشر
خالصی باید که بیرون آید از آتش سلیم

عیبت از بیگانه پوشیدست و می‌بیند بصیر
فعلت از همسایه پنهانست و می‌داند علیم

نفس پروردن خلاف رای دانشمند بود
طفل خرما دوست دارد، صبر فرماید حکیم

راه نومیدی گرفتم رحمتم دل می‌دهد
کای گنه‌کاران هنوز امید عفوست از کریم

گر بسوزانی خداوندا جزای فعل ماست
ور ببخشی رحمتت عامست و احسانت قدیم

گرچه شیطان رجیم از راه انصافم ببرد
همچنان امید می‌دارم به رحمن رحیم

آن که جان بخشید و روزی داد و چندین لطف کرد
هم ببخشاید چو مشتی استخوان باشم رمیم

سعدیا بسیار گفتن عمر ضایع کردن است
وقت عذر آوردنست استغفرالله العظیم

3 Comments:

Blogger noktegoo said...

سلام... بله! من این روزها خیلی با اسم رحمن دمخور بودم. می دانید که این اسم در اسمائ الهی یک ویژگی منحصر بفرد دارد و آن «وسعت» است. چنانکه حضرتش می فرماید:«رحمتی وسعت کل شیئ/ الایه» در این معنا این اسم از تمامی اسمائ دیگر الهی، وسیع تر است یا بهتر است بگویم این اسم، ظرف اسمائ الهی است یعنی هر اسمی را در نظر بگیرید در ظرف اسم رحمان، جای می گیرد . حال فراق عزیز! اگر این اسم اینقدر وسیع است چه جای خوف و نگرانی و بیم. باید شاد و خندان بود به فضل الهی. باید رقصید. باید آواز خواند باید سماعی پر شور به راه انداخت. باید به کوه و در و دشت رفت و زندگی کرد زندگی کرد زندگی کرد. اسم رحیم هم که عاشقانش را ضمانت می کند و آن خود ماجرایی دیگر دارد

8:44 a.m.  
Blogger noktegoo said...

سلام... امّا ماجرای اسم رحیم بنظرم چنین است که عاشقان الهی می خواهند از عنایت ویژه ی اسم رحمان ( یعنی اسم الرحیم) برخوردار شوند. اسم رحمان تمامی چیزها را در بر می گیرد اقیانوسی است که همه را سیراب می کند. صدام، چنگیز، شمر، یزید، بوش و خلاصه همه بر سر سفره رحمن نشسته اند در حالیکه عاشقان می خواهند به خلوتگه یار حاضر شده، دل بدهند و قلوه بستانند. آنان معشوق را می خواهند نه فریب های او را. آنان در پی مغز هستند نه پوست. آنان در پی جان جهان هستند نه جهان. اینجاست که با تجلی اسم رحیم روبرو هستیم. الرحیم مهمانخانه ی عشاق است. الرحیم محل عشق و حال و فنا است. یا رحیم

8:47 p.m.  
Anonymous Anonymous said...

((:

6:31 a.m.  

Post a Comment

<< Home