فراق

May 27, 2007

اِلَّا سَاعَةً

فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ اُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ
وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَاَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ
لَمْ یَلْبَثُوا اِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ
بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ اِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ

پس همان گونه كه پيامبران نستوه صبر كردند صبر كن
و براى آنان شتابزدگى به خرج مده
روزى كه آنچه را وعده داده مى‏شوند بنگرند
گويى كه آنان جز ساعتى از روز را [در دنيا] نمانده‏اند
[اين] ابلاغى است پس آيا جز مردم نافرمان هلاكت‏ خواهند يافت

May 26, 2007

طبق بر طبق

جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم؟
جز ز زنجیر دو زلفت ز کی مجنون باشیم؟

جز از آن روی چو ماهت که مهش جویان است
دگر از بهر که سرگشته چو گردون باشیم؟

نار خندان تو ما را صنما گریان کرد
تا چو نار، از غم تو با دل پرخون باشیم

چشم مست تو قدح بر سر ما می ریزد
ما چه موقوف شراب و می و افیون باشیم

گلفشان رخ تو، خرمن گل می بخشد
ما چه موقوف بهار و گل گلگون باشیم

همچو موسی ز درخت تو حریف نوریم
ما چرا عاشق برگ و زر قارون باشیم

هر زمان عشق درآید که حریفان چونید؟
ما ز چون گفتن او واله و بی‌چون باشیم

ما چو زاییده و پرورده آن دریاییم
صاف و تابنده و خوش چون درّ مکنون باشیم

ما ز نور رخ خورشید چو اجرا داریم
همچو مه تیزرو و چابک و موزون باشیم

به دعا نوح خیالت یم و جیحون خواهد
بهر این سابح و با چشم چو جیحون باشیم

همچو عشقیم درون دل هر سودایی
لیک چون عشق ز وهم همه بیرون باشیم

چونک در مطبخ دل لوت، طبق بر طبق است
ما چرا کاسه کش مطبخ هر دون باشیم؟

وقف کردیم بر این باده جان، کاسه سر
تا حریف سری و شبلی و ذاالنون باشیم

شمس تبریز پی نور تو زان ذره شدیم
تا ز ذرات جهان در عدد افزون باشیم
مولانا

May 15, 2007

ماه‌پیشانو

بشنوید ـ دریا دادور

گفتمش:‌ آهای، ماه‌پیشانو !
گفت: جونِ جونم ؟

جونِ جونم آخ جونِ جونم.


گفتمش:بگو غنچه‌ گل کو؟
گفتِش: لبونُم.

جون جونم آخ جون جونم.

گفتمش: چرا ماه‌پیشانو نا مهربونی؟
گفت: می خوام بسوزونمت تا قدرُم بدونی...

گفتمش:فدای غمزه‌تِه گردُم
دلخوشم که تِه‌رو نومزد کردْم

پیشِ‌ پات می‌شینم دوزانو، آخ
ماه‌پیشانو جان، ماه‌پیشانو

رسمِ زمونه

بشنوید
به یادِ کتایونِ عزیز که داغدار است